charger
معنی
اسب جنگی
سایر معانی: اسب رژه و مراسم تشریفاتی، پرکن، نسیه بر (رجوع شود به: charge)، (قدیمی) بشقاب، دیس، گنجانه ی بزرگ و مسطح، دستگاه پرکردن باطری و هرچیز دیگر مثل تفنگ
[سینما] بارده / شارژر
سایر معانی: اسب رژه و مراسم تشریفاتی، پرکن، نسیه بر (رجوع شود به: charge)، (قدیمی) بشقاب، دیس، گنجانه ی بزرگ و مسطح، دستگاه پرکردن باطری و هرچیز دیگر مثل تفنگ
[سینما] بارده / شارژر
دیکشنری
شارژر
اسم
war horse, charger, destrierاسب جنگی
ترجمه آنلاین
شارژر