chargeable
معنی
پرشدنی، اتهام پذیر، قابل بدهی یا پرداخت
سایر معانی: قابل مطالبه، محول کردنی، حساب شدنی (پای کسی) (رجوع شود به: charge)
سایر معانی: قابل مطالبه، محول کردنی، حساب شدنی (پای کسی) (رجوع شود به: charge)
دیکشنری
قابل پرداخت است
صفت
chargeableپرشدنی
chargeableاتهام پذیر
chargeableقابل بدهی یا پرداخت
ترجمه آنلاین
قابل شارژ