centration
معنی
[روانپزشکی] میان گرایی. اصطلاح پیاژه برای وابستگی غیر ارادی طولانی یک دستگاه حسی به بخشی از میدان درکی که به پیدایش اشتباهات ادراکی و بزرگ نمایی و دگرگون منجر می شود. رفتار، حرکات مبتنی بر ادراک (مثل رسم یا نقاشی) غالباً بطور ثانوی تحت تاثیر قرار می گیرد و به این ترتیب می تواند وجه تفکیک بین مسائل عصبی همراه با اختلال درک، و مشکلات روان همراه با اختلال تفکر قرار بگیرد.