catastrophe
/kəˈtæstrəfi/

معنی

فلاکت، مصیبت، فاجعه، بلای ناگهانی
سایر معانی: پایان ناگهانی و تباهگر، دژفرجام، فروگشت، شکست دهشتناک، انهزام، بلا، سانحه، (در نمایش به ویژه در تراژدی) صحنه ی نهایی و سرنوشت ساز (که در آن قهرمان کشته می شود یا گره کارها گشوده می گردد)، شور اوج، دژآشوب، عاقبت داستان

دیکشنری

فاجعه
اسم
disaster, catastrophe, tragedy, calamityفاجعه
disaster, tragedy, calamity, catastrophe, suffering, afflictionمصیبت
adversity, catastrophe, calamityفلاکت
catastropheبلای ناگهانی

ترجمه آنلاین

فاجعه

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.