معنی

مردود، رانده
سایر معانی: کشتی شکسته، وامانده، در مانده، بی پناه، مطرود، (چیز) دورانداخته شده، دورانداخته، رانده، مردود، کشتی شکسته، مطرود

دیکشنری

سقوط
صفت
outcast, castawayرانده
castaway, reprobate, anathematized, offcastمردود

ترجمه آنلاین

مرده

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.