(حقوق) دستور کتبی جلب، دستور دادگاه به مامور جلب در مورد بازداشت شخص محکوم، قرار بازداشت، موی مانند، موی سان، نخ سان، ریسمان مانند، مویین، شعریه، مویچهدار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] حاشیه های موئینه ای،فرانژ موئینه ای ،سفره آب زیرزمینی
مویرگ، مویی، باریک سایر معانی: مویینگی، مویرگ بودن، موی سانی، نخ سانی، خاصیت کشش مویرگی، (کالبدشناسی) مویرگ، (در ابزار و غیره) لوله ی بسیار باریک، مویینه (capillary tube هم می گویند)، بسیار ...
[عمران و معماری] اثر مویینگی - عمل مویینه [زمین شناسی] عمل موئینه ای، مویینگی.
[عمران و معماری] هدایت مویینه [خاک شناسی] هدایت مویین
[پلیمر] حدیده مویین
[عمران و معماری] پخش مویینه [زمین شناسی] پخش موئینه
[زمین شناسی] واریخته/ گدازه مویینه ای، موی پله.
[زمین شناسی] حاشیه مویینه ای/تارهای مویینه ای زیربخش پایینی زون یا منطقه تهویه، دقیقاً بالای سطح ایستابی، که در آن روزنه ها با آب تحت فشار (کمتر از فشار اتمسفری) پر می شوند. آبی است که با آب ...
مویرگتود [علوم پایۀ پزشکی] رگتودی که از مویرگهای بههمفشرده تشکیل میشود که در میان آنها بافت زمینۀ پیوندی وجود دارد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.