canker
معنی
ماشرا، یکجور افت درختان میوه، نوعی شته یا کرم، برفک، فاسد کردن، فاسد شدن
سایر معانی: هر چیزی که به تدریج فاسد و نابود کند، مصیبت، تباهگر، تباه کردن، (پزشکی) تبخال، تاول لب ها (canker sore هم می گویند)، لب زخم، (مهجور) cankerworm، (گیاه شناسی) خوره ی گیاهی، خوره خوردگی، آفت چوب، تبخال گرفتن، لب زخم گرفتن، (گیاه) خوره خورده شدن، خوره گرفتن، اکله
سایر معانی: هر چیزی که به تدریج فاسد و نابود کند، مصیبت، تباهگر، تباه کردن، (پزشکی) تبخال، تاول لب ها (canker sore هم می گویند)، لب زخم، (مهجور) cankerworm، (گیاه شناسی) خوره ی گیاهی، خوره خوردگی، آفت چوب، تبخال گرفتن، لب زخم گرفتن، (گیاه) خوره خورده شدن، خوره گرفتن، اکله
دیکشنری
شکنجه
اسم
cankerماشرا
cankerیکجور افت درختان میوه
cankerنوعی شته یا کرم
thrush, flake, canker, milk feverبرفک
فعل
rot, deteriorate, decay, spoil, degenerate, cankerفاسد شدن
corrupt, addle, bastardize, canker, debauch, depraveفاسد کردن
ترجمه آنلاین
شانکر