معنی

قوز یا خمیدگی اندک، تحدب کم، تیر یا الوار خمیده و کج، خمیده کردن، منحنی کردن
سایر معانی: (مکانیک) خمیدگی (مثلا خمیدگی تیر سقف در اثر فشار)، گرده ماهی (مثلا برآمدگی وسط جاده در مقایسه با طرفین آن)، انحنا (مثلا برآمدگی وسط عرشه ی کشتی یا طاق ساختمان به منظور آن که آب باران به طرفین جاری شود)، کوژی (مثلا سطح برخی عدسی ها و یا شیشه ی جلو اتومبیل)، شکم دادگی، چول، کوژ کردن یا شدن، خمیده کردن یا شدن، گرده ماهی دار کردن یا شدن، شکم دادن، قوس دار کردن یا شدن، (اتومبیل) تمایل چرخ ها به طرفین (وقتی بار اتومبیل سبک است پایین چرخ ها به هم نزدیک تر است تا بالای آنها: positive camber - وقتی بار اتومبیل سنگین است عکس این موضوع صادق است: negative camber)، کمبر، (هواپیماسازی) قوس یا انحنای بال و بدنه از جلو به عقب
[عمران و معماری] خیز - خیزدادن - گرده - خیز به طرف بالا - خیزمعکوس - خم گرده ماهی - خمیدگی
[زمین شناسی] خیز- خیز به طرف بالا، خیز معکوس، خم گرده ماهی، خمیدگی
[ریاضیات] خمیدگی، برآمده، قوس کوژ

دیکشنری

کمربند
اسم
camberقوز یا خمیدگی اندک
camberتحدب کم
camberتیر یا الوار خمیده و کج
فعل
camber, incurvate, limberخمیده کردن
camber, inflectمنحنی کردن

ترجمه آنلاین

کمبر

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.