معنی

صدا، ندا، فراخوانی، پیشه، پیشه و شغل، فراخواننده
سایر معانی: حرفه، شغل، کار، بانگ، صدا زدن، تلفن زنی، سخن پراکنی، انگیزه، رسالت، احساس نیرومند (به ویژه در جهت خدمت به دیگران)، فریاد

دیکشنری

صدا زدن
اسم
calling, summonsفراخوانی
sound, voice, noise, call, calling, toneصدا
call, callingندا
craft, occupation, profession, trade, calling, vocationپیشه
callingپیشه و شغل
صفت
callingفراخواننده

ترجمه آنلاین

تماس گرفتن

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.