calculator
معنی
محاسب، حسابگر، حساب کننده
سایر معانی: ماشین حساب، شمارگر، آدم حسابگر، کسی که محاسبه می کند، محاسبه گر، (کتاب حاوی جدول هایی که محاسبات را تسهیل می کند) جدول محاسباتی
[کامپیوتر] محاسب، حسابگر، ماشین حساب . - ماشین حساب - هر وسیله الکترونیکی یا مکانیکی که برای محاسبات به کار می رود بر خلاف کامپیوترها . ماشین حسابها تا حدودی نیاز به دخالت انسان دادند .
[برق و الکترونیک] ماشین حساب
[ریاضیات] حسابگر، ماشین حساب، حساب کننده، محاسب
سایر معانی: ماشین حساب، شمارگر، آدم حسابگر، کسی که محاسبه می کند، محاسبه گر، (کتاب حاوی جدول هایی که محاسبات را تسهیل می کند) جدول محاسباتی
[کامپیوتر] محاسب، حسابگر، ماشین حساب . - ماشین حساب - هر وسیله الکترونیکی یا مکانیکی که برای محاسبات به کار می رود بر خلاف کامپیوترها . ماشین حسابها تا حدودی نیاز به دخالت انسان دادند .
[برق و الکترونیک] ماشین حساب
[ریاضیات] حسابگر، ماشین حساب، حساب کننده، محاسب
دیکشنری
ماشین حساب
اسم
calculator, arithmeticحسابگر
accountant, calculatorمحاسب
calculatorحساب کننده
ترجمه آنلاین
ماشین حساب