معنی

تاکسی، جای راننده کامیون، جای لوکوموتیوران
سایر معانی: مخفف : (امریکا) اداره ی هواپیمایی کشوری، تاکسی ( taxicab هم می گویند)، رانندگی تاکسی کردن، تاکسیرانی کردن، درشکه، کالسکه ی کرایه ای، (کامیون و تراکتور و لوکوموتیو و غیره) اتاقک راننده، (عامیانه) تاکسی گرفتن، با تاکسی رفتن، (واحد وزن یهودیان کهن) کب (تقریبا معادل دو کوارتز)
[عمران و معماری] اتاقک - تاکسی
[کامپیوتر] پسوند فایلهای کابینت

دیکشنری

تاکسی
اسم
taxi, cab, taxicabتاکسی
cabجای راننده کامیون
cabجای لوکوموتیوران

ترجمه آنلاین

تاکسی

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.