در مقابل، در عوض، از سوی دیگر، کم کم، به درجات
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خردخرد، کم کم
[حقوق] حکم غیابی
دفترداری مترادف
[حقوق] عقد شکلی، عقد تشریفاتی، عقد رسمی
روز به روز، کم کم
رای غیایی، حکم غیایی
حکم غیابی
تجویز شده پزشکان، حکیم فرموده
(بدون رای و صلاحدید مردم) به امر خود حکومت کردن، خود کامگی کردن
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.