buttery
معنی
ابدار خانه، جای فروش اذوقه و نوشابه، روغنی، کرهای
سایر معانی: (انگلیس - به ویژه در دانشگاه ها) رستوران کوچک، ساندویچ فروشی، آبدارخانه، (در منزل) انبار شراب و سایر مشروبات، شراب دان، شرابخانه، (در منزل) انبار مواد غذایی، دولاب، کره مانند، دارای حالت یا طعم کره، کره دار، کره ی مالیده، دارای کره ی زیاد، تملق آمیز، چرب زبان، ستایش آمیز، چرب و نرم
سایر معانی: (انگلیس - به ویژه در دانشگاه ها) رستوران کوچک، ساندویچ فروشی، آبدارخانه، (در منزل) انبار شراب و سایر مشروبات، شراب دان، شرابخانه، (در منزل) انبار مواد غذایی، دولاب، کره مانند، دارای حالت یا طعم کره، کره دار، کره ی مالیده، دارای کره ی زیاد، تملق آمیز، چرب زبان، ستایش آمیز، چرب و نرم
دیکشنری
کره ای
اسم
buttery, pantry, butler's pantryابدار خانه
butteryجای فروش اذوقه و نوشابه
صفت
oily, buttery, greasy, oleic, oleaginous, oliveروغنی
buttery, butyraceousکرهای
ترجمه آنلاین
کره ای