معنی
سایر معانی: تندیس نیم تنه، مجسمه ی سر و شانه ها و بخش بالایی سینه، تندیسه، نیم پیکره، (به ویژه در مورد زنان) پستان ها، پاره کردن یا شدن، شکستن، خراب کردن یا شدن، افلاس، خراب شدن وضع مالی، بی چیز شدن یا کردن، تنزل رتبه دادن، رام کردن (به ویژه کره اسب را)، زدن، بازداشت کردن، (برای بازداشت) ریختن به جایی، (عامیانه)، مفلس، وامانده، مشت، سقلمه، ترکیدن باup