معنی

بوش، استر برنجی یا فلزی، غلاف حیله گردان
سایر معانی: (مکانیک) بوش، آستر (فلز یا پلاستیکی)، لایی، غلاف، غلافک، عایق

دیکشنری

بوشینگ
اسم
bushingبوش
bushingاستر برنجی یا فلزی
bushingغلاف حیله گردان

ترجمه آنلاین

بوش زدن

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.