buffalo
معنی
گاو وحشی، ترساندن
سایر معانی: (امریکا - خودمانی) هاج و واج کردن، سردرگم کردن، (جانورشناسی) بوفالو (گونه های مختلف گاو وحشی که برخی از انواع آن اهلی شده اند)، گاومیش، (عامیانه) گاو وحشی امریکای شمالی (که نام درست آن bison است)، جامه ی چرمی (از چرم گاومیش)، رجوع شود به: buffalo fish، pl گاو وحشی، پریشان کردن
سایر معانی: (امریکا - خودمانی) هاج و واج کردن، سردرگم کردن، (جانورشناسی) بوفالو (گونه های مختلف گاو وحشی که برخی از انواع آن اهلی شده اند)، گاومیش، (عامیانه) گاو وحشی امریکای شمالی (که نام درست آن bison است)، جامه ی چرمی (از چرم گاومیش)، رجوع شود به: buffalo fish، pl گاو وحشی، پریشان کردن
دیکشنری
بوفالو
اسم
buffalo, buffگاو وحشی
فعل
scare, frighten, intimidate, terrorize, deter, buffaloترساندن
ترجمه آنلاین
بوفالو