معنی

یار، رفیق، خیلتاش
سایر معانی: دوست، (شیرازی) کاکو، (عامیانه) دوست جون جونی بودن یا شدن، به عنوان هم رزم برگزیدن، (امریکا - عامیانه)، روش تعیین همیار (در جبهه ی جنگ و ماموریت های پلیسی و غیره)، هم رزم، همتا، همدم و همکار، هم قطار، هم ردیف، پرشکوفه

دیکشنری

دوست داری
اسم
comrade, friend, pal, fellow, buddy, manرفیق
sweetheart, friend, partner, helper, alter ego, buddyیار
buddy, chieftain, warlord, comrade-in-armsخیلتاش

ترجمه آنلاین

رفیق

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.