معنی

فوران کننده
[نساجی] قل زدن - جوشیدن

دیکشنری

حباب
صفت
bubbling, effusive, eruptiveفوران کننده

ترجمه آنلاین

حباب زدن

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.