brittle
معنی
سایر معانی: سخت و خمش ناپذیر، (بیشتر در مورد صدا) زیر، بلند و تیز، (مجازی) آسیب پذیر، انعطاف ناپذیر، سرد و بی محبت، نوعی آب نبات ترد و آجیل دار
[عمران و معماری] شکننده - ترد - خشکه - خردشونده
[کامپیوتر] شکننده . ترد- درست کار کردن اما به گونه ای که با تغییرات اندک در شرایط به آسانی گسیخته شود متضاد robust
[مهندسی گاز] شکننده، ترد
[زمین شناسی] شکننده ،خرد شونده
[نساجی] ترد - شکننده
[پلیمر] شکننده، تُرد