break loose
معنی
1- با شکستن قفل (و غیره) وارد شدن، ورود غیرقانونی کردن 2- مختل کردن، ایجاد وقفه کردن، قطع کردن (کلام و غیره ی) دیگری 3-آموزش دادن، وارد به کار کردن 4- (کفش و غیره) به پا عادت دادن، جا باز کردن، (با زور) آزاد یا رها شدن، از قید راحت شدن، ول شدن
دیکشنری
شل شدن
ترجمه آنلاین
شل شدن