bottom line
معنی
زمین کنار رودخانه (که هنگام بالا آمدن رود زیر آب می رود)، زمین رسوبی و کم ارتفاع، زمین گود، (خودمانی) اصل عمده، سرمنشا، اساس، تصمیم یا پیشنهاد نهایی، حرف آخر، جمع کل درآمد شرکت که در گزارش سالیانه ذکر می شود و سود هر سهم برحسب آن تعیین می گردد، (عامیانه) سود و زیان، حرف آخر the bottom line is that he is not interested in the job حرف آخر این است که به این شغل علاقهای ندارد what's the bottom line? آخرش چه خواهد شد؟، حرف آخر چیست؟
[حسابداری] سطر آخر
[صنعت] خط تحتانی، درآمد خالص - سود شرکت پس از اینکه تمامی هزینه ها و مالیات پرداخت شد.
[حسابداری] سطر آخر
[صنعت] خط تحتانی، درآمد خالص - سود شرکت پس از اینکه تمامی هزینه ها و مالیات پرداخت شد.
دیکشنری
خط پایین
ترجمه آنلاین
خط پایین
مترادف
basis ، conclusion ، core ، crux ، determination ، essence ، fiber ، final decision ، fundamentals ، income ، key point ، last word ، loss ، main idea ، main point ، main thing ، meat and potatoes ، name of the game ، net ، nitty gritty ، nuts and bolts ، point ، profit ، reality ، sum and substance ، what it's all about ، whole story