bothersome
/ˈbɑːðərsəm/

معنی

مزاحم، پر دردسر
سایر معانی: (عامیانه) رجوع شود به: bother، پرزحمت، پرآزار، نگران کننده، اذیت آور

دیکشنری

مزاحم
صفت
bothersome, difficult, troublousپر دردسر
annoying, pesky, troublesome, obtrusive, bothersome, molestingمزاحم

ترجمه آنلاین

مزاحم

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.