bootstrap
معنی
خود راه انداز، خودراه اندازی
سایر معانی: به عهده گرفتن یا انجام دادن (بدون کمک دیگران)، خود استوار بودن، دست تنها، تسمه ی چکمه (که هنگام پوشیدن و درآوردن چکمه آن را می گیرند یا می کشند)، تسمه ی پوتین، (کامپیوتر) بوت کردن (boot هم می گویند)
[کامپیوتر] خود راه انداز
[برق و الکترونیک] بند پوتین ؛ خود راه انداز دستورالعمل رمزی خاص که در ابتدای برنامه ی رایانه ای موجب نصب شدن خود برنامه در رایانه می شود.
سایر معانی: به عهده گرفتن یا انجام دادن (بدون کمک دیگران)، خود استوار بودن، دست تنها، تسمه ی چکمه (که هنگام پوشیدن و درآوردن چکمه آن را می گیرند یا می کشند)، تسمه ی پوتین، (کامپیوتر) بوت کردن (boot هم می گویند)
[کامپیوتر] خود راه انداز
[برق و الکترونیک] بند پوتین ؛ خود راه انداز دستورالعمل رمزی خاص که در ابتدای برنامه ی رایانه ای موجب نصب شدن خود برنامه در رایانه می شود.
دیکشنری
بوت استرپ
اسم
bootstrapخود راه انداز
bootstrapخودراه اندازی
ترجمه آنلاین
بوت استرپ