boiler
/ˌbɔɪlər/

دیکشنری انگلیسی به فارسی

معنی

دیگ بخار، جوشاننده
سایر معانی: (مکانیک) دیگ بخار، تانک آب گرم کن، مخزن آب گرم (در آب گرمکن های خانگی و غیره)، گلخن، هر ظرفی که در آن چیزی را بجوشانند
[شیمی] دیگ بخار
[عمران و معماری] دیگ بخار
[مهندسی گاز] دیگ بخار
[نساجی] دیگ بخار - بویلر
[ریاضیات] ظرف، شکل
[نفت] دیگ بخار

دیکشنری

دیگ بخار
اسم
boiler, steam boilerدیگ بخار
boilerجوشاننده

ترجمه آنلاین

دیگ بخار

واژه‌های مشابه

boiler

دیگ بخار [مهندسی بسپار - تایر] مخزن بستۀ تحت فشاری که در آن آب یا مایعات دیگر برای تولید مایع داغ یا بخار حرارت داده می‌شوند

واژه‌های مصوب فرهنگستان

boiler

دیگ بخار [مهندسى شيمى] مخزن بستۀ تحت فشاری که در آن آب یا مایعات دیگر برای تولید مایع داغ یا بخار حرارت داده می‌شوند

واژه‌های مصوب فرهنگستان

boiler house

[مهندسی گاز] مرکز دیگهای بخار

دیکشنری انگلیسی به فارسی

boiler plates

[کوه نوردی] لوحه های همپوش

دیکشنری انگلیسی به فارسی

boiler seating

[عمران و معماری] گهواره

دیکشنری انگلیسی به فارسی

boilermaker

سازنده ی دیگ بخار و مخزن آب گرم، کتری ساز، سازنده دیگ بخار

دیکشنری انگلیسی به فارسی

dual boiler espresso machine

اسپرسوساز دو‌جوشانه [علوم و فنّاوری غذا - قهوه‌پژوهی] اسپرسوسازی که دارای دو دیگ بخار است؛ یک دیگ برای دَم‌آوری قهوه و دیگ دیگر برای ایجاد بخار ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

forced-circulation reboiler

جوش‌آور گردش‌واداشته [مهندسی شیمی] جوش‌آوری که در آن مایع به ‌کمک یک پمپ وارد مبدل می‌شود و بخار تشکیل‌شده در پایین برج از مایع جدا می‌شود ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان

house heating boiler

[عمران و معماری] دیگ شوفاژ

دیکشنری انگلیسی به فارسی

multi boiler espresso machine

اسپرسوساز چندجوشانه [علوم و فنّاوری غذا - قهوه‌پژوهی] اسپرسوسازی که در آن به‌ازای هر گروه (group) یک دیگ بخار وجود دارد و یک دیگ بخار مجزا نیز برای بخار دادن شیر دارد ...

واژه‌های مصوب فرهنگستان
واژه‌های مشابه بیشتر

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید ثبت گزارش