blowsy
معنی
خشن، سرخ روی، سرخ گونه، زمخت
سایر معانی: سر روی، سر گونه، زن چاق
سایر معانی: سر روی، سر گونه، زن چاق
دیکشنری
ضعیف
صفت
rough, harsh, bearish, tough, coarse, blowsyخشن
blowsy, blowzyسرخ روی
blowsy, blowzyسرخ گونه
rough, crude, clumsy, coarse, gross, blowsyزمخت
ترجمه آنلاین
دمنده