معنی

انفجار، پکیدن الکترونیک : غرش معمارى : ترکیدن
[عمران و معماری] منفجرکردن
[زمین شناسی] انفجار ،سنگ ترکانی،انفجار معدن جهت استخراج سنگ یا مواد معدنی مفید
[معدن] آتشباری (آتشباری)
[پلیمر] زبره پاشی

دیکشنری

انفجار
فعل
pop, blast, blow up, chapترکاندن

ترجمه آنلاین

انفجار

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.