bifurcation
/ˌbɪfərˈkeɪʃn̩/

معنی

شاخه، تقسیم بدو شاخه، شکاف گاه
سایر معانی: دو شاخگی، دوشاخه شدن، محل انشعاب به دو بخش، دوراهی
[عمران و معماری] دو شاخگی - دو بخشی - انشعاب
[کامپیوتر] دو حالته - دوحالته . دوشاخه - شرایطی که در آن فقط دو نتیجه ممکن است اتفاق بیفتد مانند روشن یا خاموش 0 یا 1 صحیح یا غلط
[برق و الکترونیک] دو شاخگی، دو طرفه
[زمین شناسی] انشعاب ،آبراهه ها
[حقوق] تفکیک (پرونده یا محاکمه) به دو قسمت
[آب و خاک] انشعاب ( ابراهه ها )

دیکشنری

بی اختیاری
اسم
branch, wing, arm, tributary, limb, bifurcationشاخه
bifurcationتقسیم بدو شاخه
bifurcationشکاف گاه

ترجمه آنلاین

دوشاخه شدن

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.