معنی

(verb transitive) تسلیم دشمن کردن، خیانت کردن به، فاش کردن

دیکشنری

خیانت کرد
فعل
betray, sell outخیانت کردن
betrayتسلیم دشمن کردن
reveal, disclose, divulge, give away, manifest, squealفاش کردن
betray, sell overخیانت کردن به

ترجمه آنلاین

خیانت کرده

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.