معنی

قرار دادی، سفارشی، نامزد شده
سایر معانی: نامزدی

دیکشنری

مشروط
صفت
registered, bespoke, bespoken, custom-built, custom-made, custom-builtسفارشی
engaged, betrothed, bespokenنامزد شده
bespoke, conventional, contractual, arbitrary, formal, bespokenقرار دادی

ترجمه آنلاین

سفارشی

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.