bequest
معنی
ترکه، میرای، ارثی که بنا بوصیت رسیده
سایر معانی: ارث گذاری، میراث دادن، ارثیه، میراک
[حقوق] ارث، میراث، ماترک، ترکه
سایر معانی: ارث گذاری، میراث دادن، ارثیه، میراک
[حقوق] ارث، میراث، ماترک، ترکه
دیکشنری
پرستش
اسم
wand, twig, bequest, sprig, heirloom, rodترکه
patrimony, bequest, heritage, inheritance, legacyمیرای
bequestارثی که بنا بوصیت رسیده
ترجمه آنلاین
وصیت
مترادف
bequeathal ، bequeathment ، bestowal ، devisal ، devise ، dower ، endowment ، estate ، gift ، heritage ، inheritance ، legacy ، settlement ، trust