benefactor
معنی
بانی خیر، نیکوکار، ولینعمت، واقف، صاحب خیر
سایر معانی: کریم (به ویژه کسی که در امور خیریه فعال است)، آدم خیر، بهمنش
سایر معانی: کریم (به ویژه کسی که در امور خیریه فعال است)، آدم خیر، بهمنش
دیکشنری
خیرخواه
اسم
benefactor, benefactressبانی خیر
benefactor, Samaritanنیکوکار
benefactor, patronولینعمت
benefactorواقف
benefactorصاحب خیر
ترجمه آنلاین
نیکوکار
مترادف
Santa Claus ، aid ، altruist ، angel ، assistant ، backer ، contributor ، fairy godparent ، fan ، good Samaritan ، grubstaker ، helper ، humanitarian ، mark ، patron ، philanthropist ، promoter ، protector ، sponsor ، subscriber ، subsidizer ، supporter ، well wisher