benefactor
/ˈbenəˌfæktər/

معنی

بانی خیر، نیکوکار، ولینعمت، واقف، صاحب خیر
سایر معانی: کریم (به ویژه کسی که در امور خیریه فعال است)، آدم خیر، بهمنش

دیکشنری

خیرخواه
اسم
benefactor, benefactressبانی خیر
benefactor, Samaritanنیکوکار
benefactor, patronولینعمت
benefactorواقف
benefactorصاحب خیر

ترجمه آنلاین

نیکوکار

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.