معنی

(verb transitive) گل الود کردن، کثیف کردن

دیکشنری

بی خوابی
فعل
puddle, bemire, lair, mudگل الود کردن
slub, dirty, bedraggle, befoul, bemire, besmearکثیف کردن

ترجمه آنلاین

مات و مبهوت

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.