bedraggle
معنی
کثیف کردن، روی زمین کشیدن و چرک کردن
سایر معانی: چهار پایه ی تخت (به ویژه اگر بلند باشد و سایبانی بر آن قرار گیرد)، در گل و خاک کشیدن، گل آلود و کثیف کردن، در منجلاب کشیدن، خیس کردن
سایر معانی: چهار پایه ی تخت (به ویژه اگر بلند باشد و سایبانی بر آن قرار گیرد)، در گل و خاک کشیدن، گل آلود و کثیف کردن، در منجلاب کشیدن، خیس کردن
ترجمه آنلاین
قاطی کردن