معنی

حسن، خوش رویی، خوشگلی، خوبرو، زیبایی، جمال، زنان زیبا، خوبی، خوبرویی
سایر معانی: قشنگی، دلکشی، زن خوشگل، ماه رو، لعبت، مهوش، روی خوش، صورت زیبا، جنبه ی خوب، صفت خوب و برجسته، مزیت، آرایشی، زیبی

دیکشنری

زیبایی
اسم
beauty, elegance, grace, seeming, sheen, concinnityزیبایی
beautyجمال
virtue, beauty, advantage, goodness, wellnessحسن
beautyزنان زیبا
loveliness, goodliness, comeliness, beauty, beau-idealخوشگلی
amiability, affability, geniality, neighborliness, cordiality, beautyخوش رویی
good, goodness, good quality, boon, excellence, beautyخوبی
beauty, fair, beautifulخوبرو
comeliness, beauty, fairnessخوبرویی

ترجمه آنلاین

زیبایی

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.