beautify
/ˈbjuːtəˌfaɪ/

معنی

زیبا کردن، ارایش دادن، قشنگ شدن
سایر معانی: زیبا کردن یا شدن، زیبیدن، مزین کردن یا شدن

دیکشنری

زیبایی
فعل
beautify, embellish, smarten up, adorn, groom, titivateزیبا کردن
adorn, beautify, decorate, embellish, garnish, lardارایش دادن
beautifyقشنگ شدن

ترجمه آنلاین

زیبا کردن

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.