صفحه اصلی
خدمات ترجمه
تعرفه ترجمه
لینکها
درباره ما
تماس با ما
همکاری با ما
سوالات متداول
قوانین و مقررات
راهنمای کاربران
راهنمای همکاران
وبلاگ
ورود مترجم
ورود | ثبتنام
جستجوی همه موارد
جستجو در واژهنامهها
جستجو در دیکشنری
جستجو در جملات نمونه
جستجو
bauble
/ˈbɒbl̩/
دیکشنری انگلیسی به فارسی
معنی
اسباب بازی بچه، چیز قشنگ و بی مصرف
سایر معانی
: پشیز، پشیزه، گولزنک، زلم زیمبو، زیورآلات بدلی
دیکشنری
بامزه
اسم
bauble
اسباب بازی بچه
bauble
چیز قشنگ و بی مصرف
ترجمه آنلاین
بابل
مترادف
curio
،
doodad
،
gewgaw
،
gimcrack
،
knickknack
،
novelty
،
trifle
،
whatnot
پیشنهاد شما
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.
واژهنامهها
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لغتنامه دهخدا
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی عمید
واژههای مصوب فرهنگستان
فرهنگ واژههای سره
فرهنگ واژگان اسمها
فرهنگ واژههای آزاد
پیشنهاد واژه جدید
ثبت گزارش
ثبت گزارش
علت ثبت گزارش (انتخاب کنید)
معنی اشتباه
غلط املایی
محتوای کم ارزش و غیرمفید
محتوای غیراخلاقی
محتوای تکراری
توهین به قومیتها، اعتقادات و ...
نقض حق تالیف و کپیرایت
سایر موارد