معنی

اصلی، تهی، اساسی، بنیادی، پایهای، بنیانی
سایر معانی: پسوند: حمله، تاخت، اصولی، بن پاری، ازلاد، (معمولا جمع) اصول، ابتدایی، ساده و جوابگوی نیازهای اولیه، (شیمی) بازیک، بازی، قلیایی، (فلز کاری) وابسته به تولید پولاد از آهن فسفردار (با افزودن آهک)، (زمین شناسی) وابسته به سنگ های آذرینی که میزان سیلیکا در آنها از 52 درصد کمتر است، (زبان ساده ی کامپیوتری که در آن واژه های عادی انگلیسی و نشانه های ریاضی به کار رفته است) بیسیک
[شیمی] بازى، قلیایی، پایه ای، اساسی، اصلی
[عمران و معماری] بنیادی
[کامپیوتر] بیسیک؛ یک زبان برنامه نویسی ساده از نظر آموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات و فایلهای ساده Beginners All-Purpose Symbolic Instruction code - زبان برنامه نویسی کامپیوتر جان کمنی و توماس کورتز ان را در سال 1964 طراحی کردند و در سال 1970 شرکت میکروسافت آن راهمگانی کرد . زبان بیسیک برای برنامه نویسی محاسبات ساده و سریع مناسب است به طوری که برای شروع برنامه نویسی نیاز به یادگیری بیشت قواعد آن نیست در اینجا یک برنامه ساده بیسیک و نتیجه آن آمده است . کلمه کلیدی رام بیانگر توضیح است و متغیر های عادی اعداد اعشاری را نگهداری می کنند . رشته های کارکتری می توانند درون متغیرهایی که نامشان با $ شوع می شود قرار گیرند . آرایه ها با جمله مید تعریف می شوند . جمله پیرینت خروجی را بر روی صفحه نمایش چاپ می کند و برای چاپ خروجی ها رد کنار هم باید در برنامه میان آنها نقطه ویرگول قرار داد.در دهه 70 و 80 تامین کنندگان نرم افزار - به ویژه شرکت میکروسافت ویژگیهایی را به بیسیک اضافه کردند تا برنامه نویسی ساخت یافته و انواع گوناگون ساختارهای اطلاعاتی را پیشتیبانی کند . امروزه بیسیک یکی از پیچیده ترین زبانهای برنامه نویسی است که به طور گسترده ای مورد بهره برداری قرار می گیرد و با ویژگیهایی از زبانهای پاسکال فرترن و سی همکاری می کند شماره خطوط ان دیگر لازم نیستند از این رو بیسیک هنوز برای نوآموزان آسان است و کامپایلرهای جدید بیسیک هنوز هم برنامه های نوشته شده به زبان قدیمی بیسیک را قبول می کند برای شناخت تغییرات جدید بیسیک نگاه کنید به فراکتال. ماندلابروت ست .بسیاری از ویژگیهای بیسیک در جای دیگر این کتاب شرح داده شده اند-beginners All-purpose symbolic instruction code
[برق و الکترونیک] بیسیک سر واژه ی عبارت ( Beginner s All-purpose symbolic) ( رمز دستور العمل نمادین همه منظوره برای مبتدیان) ؛ زبان رایانه ای سطح بالا که معمولا در رایانه های شخصی استفاده می شود. - زبان برنامه نویسی بیسیک - پایه ای، اصلی
[فوتبال] پایه –اصلی
[مهندسی گاز] اصلی
[صنعت] پایه ای، ابتدایی
[نساجی] قلیایی - بازیک - اصلی - اساسی - بازی
[ریاضیات] اصلی، اساسی، پایه، پایه ای، مبنایی، مقدماتی، اصلی

دیکشنری

پایه ای
صفت
fundamental, basic, essential, substantial, vital, pivotalاساسی
main, original, principal, basic, primary, essentialاصلی
fundamental, basic, basilarبنیادی
basic, basilarپایهای
fundamental, basic, organicبنیانی
null, empty, void, devoid, hollow, basicتهی

ترجمه آنلاین

اساسی

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.