barrack
معنی
کلبه یا اطاقک موقتی، سرباز خانه، منزل کارگران، انبارگاه، در سربازخانه جادادن
سایر معانی: (معمولا جمع) خوابگاه سربازان، ساختمان (های) سربازخانه، (جمع) پادگان، در سربازخانه یا ساختمان کارگری جای دادن، ساختمان کارگری، خوابگاه کارگری، آپارتمان های کارگری، (استرالیا) هو کردن، همهمه کردن، (سر کسی) فریاد کشیدن، انبارکاه
[عمران و معماری] آشغالگیر میله ای
[زمین شناسی] آشغالگیر میله ای
[آب و خاک] آشغالگیر میله ای
سایر معانی: (معمولا جمع) خوابگاه سربازان، ساختمان (های) سربازخانه، (جمع) پادگان، در سربازخانه یا ساختمان کارگری جای دادن، ساختمان کارگری، خوابگاه کارگری، آپارتمان های کارگری، (استرالیا) هو کردن، همهمه کردن، (سر کسی) فریاد کشیدن، انبارکاه
[عمران و معماری] آشغالگیر میله ای
[زمین شناسی] آشغالگیر میله ای
[آب و خاک] آشغالگیر میله ای
دیکشنری
سربازخانه
اسم
barrackکلبه یا اطاقک موقتی
barrack, soldiers' home, casern, caserneسرباز خانه
barrackمنزل کارگران
barrack, depotانبارگاه
فعل
barrackدر سربازخانه جادادن
ترجمه آنلاین
پادگان