bankruptcy
/ˈbæŋkrəpsi/

معنی

ورشکستگی، افلاس، توقف بازرگان
سایر معانی: وازدگی، واخوردگی، مردودیت، شکست
[حسابداری] ورشکستگی
[حقوق] ورشکستگی

دیکشنری

ورشکستگی
اسم
bankruptcy, failureورشکستگی
bankruptcyافلاس
bankruptcyتوقف بازرگان

ترجمه آنلاین

ورشکستگی

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.