معنی

خوشبویی، مرهم، بلسان، مومیایی کردن
سایر معانی: هر چیز خوشایند یا شفابخش، بلسان (نوعی صمغ که از گیاهان جنس commiphora و خانواده ی bursera به دست می آید و در عطر سازی و دارو سازی کاربرد دارد)، مرهم خوشبو، بوی خوش
[شیمی] 1- بلسان (نوعی صمغ که از گیاهان جنس Commiphora و خانواده ى bursera به دست می آید و در عطر سازى و دارو سازى کاربرددارد) 2- مرهم خوشبو، مرهم 3- هر چیز خوشایند یا شفابخش 4- بوى خوش 5- (گیاه شناسی ) انواع گیاهان خوشبوى خانواده ى نعنا (mint)
[زمین شناسی] صخره مقعر یا حفره صخره مقعر یا پرتگاه که باعث ایجاد پناهگاهی در زیر سنگهای رویی شده است؛ غار. ریشه این کلمه "سلتی" است.
[نساجی] صمغ

دیکشنری

مومیایی کردن
اسم
balm, salve, ointment, balsam, dressing, copaibaمرهم
balsam, balmبلسان
scent, aroma, balm, flavourخوشبویی
فعل
balm, balsam, embalm, mummifyمومیایی کردن

ترجمه آنلاین

مومیایی کردن

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.