معنی
سایر معانی: (در کوره یا تنور) پختن (نان یا آجر و غیره)، برشتن، تافتن، آجرپزی کردن، تافته شدن، طبخ کردن یا شدن، تفتن، در فر پختن، تنوری کردن، (با هوای گرم) خشک کردن، خشکیدن، پخت، (بیش از حد) حمام آفتاب گرفتن، (خود را) زیر آفتاب سوزاندن، (مهجور) خشک و سفت شدن، کبره بستن، (امریکا) مهمانی که در آن غذاهای فرپز سرو می شود، طب کردن