backwater
معنی
مرداب، باریکه آب، جای دور افتاده
سایر معانی: (وضعیت یا محل) دچار رکود، دورافتاده، پشت و پسله، آب پشت سد، آب پس زده، آب عقب زده شده (در اثر جزرومد و غیره)، خفتاب، آب راکد (به ویژه در آبراه یا شاخابه)، لشاب، پساب، باریکه اب، 1- (قایقرانی) با پارو یا پروانه ی موتور قایق را به عقب راندن، در جهت عکس راندن 2- از ادعای خود صرفنظر کردن، مجاب شدن، تصدیق کردن، لنگ انداختن
[عمران و معماری] پنگاب - برگشت آب - پس زدگی - پسرفت آب - پشتاب - فراآب - پسرفت - پس زدن آب - پس زدگی آب - پشتاب ساحلی
[زمین شناسی] برگشت آب، پسرفت، مرداب
[آب و خاک] برگشت آب
[زمین شناسی] آب پسروی شده ،آبی که بوسیله یک حائل سد مانند نگهداری می شود.
[آب و خاک] فرا آب، آب برگشته خورده
سایر معانی: (وضعیت یا محل) دچار رکود، دورافتاده، پشت و پسله، آب پشت سد، آب پس زده، آب عقب زده شده (در اثر جزرومد و غیره)، خفتاب، آب راکد (به ویژه در آبراه یا شاخابه)، لشاب، پساب، باریکه اب، 1- (قایقرانی) با پارو یا پروانه ی موتور قایق را به عقب راندن، در جهت عکس راندن 2- از ادعای خود صرفنظر کردن، مجاب شدن، تصدیق کردن، لنگ انداختن
[عمران و معماری] پنگاب - برگشت آب - پس زدگی - پسرفت آب - پشتاب - فراآب - پسرفت - پس زدن آب - پس زدگی آب - پشتاب ساحلی
[زمین شناسی] برگشت آب، پسرفت، مرداب
[آب و خاک] برگشت آب
[زمین شناسی] آب پسروی شده ،آبی که بوسیله یک حائل سد مانند نگهداری می شود.
[آب و خاک] فرا آب، آب برگشته خورده
دیکشنری
پشت بام
اسم
marsh, swamp, lagoon, backwater, fen, morassمرداب
backwaterباریکه آب
outback, backwaterجای دور افتاده
ترجمه آنلاین
پشت آب