معنی

پس افت، کار نا تمام یا انباشته، جمع شدن، انبار شدن
سایر معانی: (سفارشات و کارها و غیره) انجام نشده، پس افت شده، تراکم (سفارشات یا کارها)، (بخاری هیزم سوز) کنده ی بزرگ در عقب آتش، چیز انبار شده یا ذخیره شده، کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود، موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست
[حسابداری] پس مانده
[صنعت] انباشت، پس افت
[ریاضیات] سفارشات انجام نشده، عقب افتادگی، تراکم، عقب افتاده، معوق

دیکشنری

جمع شدن
اسم
lag, backlog, arrear, back rentپس افت
backlogکار نا تمام یا انباشته
فعل
gather, backlog, snuggle, retract, congregate, assembleجمع شدن
backlogانبار شدن

ترجمه آنلاین

عقب ماندگی

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.