معنی

لبریز، مماس با سطح اب، سرگردان بر روی امواج دریا
سایر معانی: شناور (بر روی آب)، غوطه ور، سیل زده، آب گرفته، (مجازی) پر از، مملو، کمی بالاتر از سطح آب (به طوری که امواج و مد دریا از روی آن رد شوند)

دیکشنری

آفتاب
صفت
full, awash, replete, brimful, overfilled, flownلبریز
awashمماس با سطح اب
awashسرگردان بر روی امواج دریا

ترجمه آنلاین

غرق کردن

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.