availability
معنی
دسترسی، دسترس پذیری، فراهمی، قابلیت استفاده، چیز مفید و سودمند، شخص مفید
سایر معانی: دسترس، در دسترس (بودن)، حصول پذیری، وجود، آماده ی استفاده بودن، بودن
[علوم دامی] درجه فراهمی ؛ می توان آن را با قابلیت هضم برابر دانست که بیشتر در مورد ویتامینها و مینرالها بکار می رود .
[کامپیوتر] دسترس پذیری، مقبولیت .
[معدن] آمادگی ماشین (حفر چاه و تونل)
[آمار] آمادگی
سایر معانی: دسترس، در دسترس (بودن)، حصول پذیری، وجود، آماده ی استفاده بودن، بودن
[علوم دامی] درجه فراهمی ؛ می توان آن را با قابلیت هضم برابر دانست که بیشتر در مورد ویتامینها و مینرالها بکار می رود .
[کامپیوتر] دسترس پذیری، مقبولیت .
[معدن] آمادگی ماشین (حفر چاه و تونل)
[آمار] آمادگی