authorized
/ˈɒθəˌraɪzd/

معنی

مصوب، مجاز، معتبر، روا، مورد تایید و تصدیق، ماذون، دارای اختیار
[صنعت] مجاز، مصوب

دیکشنری

مجاز است
فعل
allow, let, permit, authorize, give clearance, authoriseاجازه دادن
empower, authorize, accredit, enable, authoriseاختیار دادن
authorize, allow, clear, free, permit, authoriseترخیص کردن
authorize, ratify, pass, allow, approbate, approveتصویب کردن

ترجمه آنلاین

مجاز است

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.