authoritative
/əˈθɔːrəˌtetɪv/

معنی

توانا، امر، معتبر
سایر معانی: تحکم آمیز، آمرانه، ناشی از جاه و مقام، اصیل، قابل اطمینان، تایید و تصدیق شده، مستبد، قلدرماب، خودکامه، پر عتاب و خطاب، سلطه جو، سلطه گرا، دیکتاتور منش، مقتدر

دیکشنری

معتبر
صفت
valid, reliable, credible, authentic, authoritative, creditableمعتبر
mighty, capable, able, puissant, authoritativeتوانا
imperious, authoritativeامر

ترجمه آنلاین

معتبر

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.