atrophy
معنی
لاغری، ضعف بنیه، نقصان قوهء نامیه، لاغر شدن، لاغر کردن، خشک شدن
سایر معانی: خشکانج، هزال، ناپروری، (در مورد بافت ها و اندام ها) تحلیل رفتن، کوچک و کم نیرو شدن، نحیف شدن، تحلیل بردن، تضعیف کردن، پلاسیده کردن، طب لاغری
[علوم دامی] آتروفی ؛ به تحلیل یا کاهش اندازه یک سلول، بافت عضو، یا قسمتی از بدن گفته می شود.
[زمین شناسی] لاغری، ضعفبنیه، نقصانقوهءنامیه، لاغرکردن، خشکشدن، لاغر شدن
[بهداشت] کوچک شدن - تحلیل رفتن
سایر معانی: خشکانج، هزال، ناپروری، (در مورد بافت ها و اندام ها) تحلیل رفتن، کوچک و کم نیرو شدن، نحیف شدن، تحلیل بردن، تضعیف کردن، پلاسیده کردن، طب لاغری
[علوم دامی] آتروفی ؛ به تحلیل یا کاهش اندازه یک سلول، بافت عضو، یا قسمتی از بدن گفته می شود.
[زمین شناسی] لاغری، ضعفبنیه، نقصانقوهءنامیه، لاغرکردن، خشکشدن، لاغر شدن
[بهداشت] کوچک شدن - تحلیل رفتن
دیکشنری
آتروفی
اسم
impotence, emaciation, atrophy, maceration, impotency, angularityلاغری
atrophyضعف بنیه
atrophyنقصان قوهء نامیه
فعل
atrophyلاغر شدن
macerate, atrophy, attenuate, emaciate, slenderize, thinلاغر کردن
become dry, shrivel, fade, atrophy, wither, parchخشک شدن
ترجمه آنلاین
آتروفی