atrophied
معنی
(پزشکی) لاغری، ضعف بنیه، (گیاه شناسی) نقصان قوهه نامیه، لاغرکردن، خشک شدن، لاغر شدن
دیکشنری
آتروفی
فعل
atrophyلاغر شدن
macerate, atrophy, attenuate, emaciate, slenderize, thinلاغر کردن
become dry, shrivel, fade, atrophy, wither, parchخشک شدن
ترجمه آنلاین
آتروفی شده است