aspirant
معنی
داوطلب کار یا مقام، جویا، معین نایب، ارزومند، طالب، حروف حلقی
سایر معانی: خواهان، مشتاق، آرزومند
سایر معانی: خواهان، مشتاق، آرزومند
دیکشنری
مأمور ارشد
اسم
aspirantداوطلب کار یا مقام
seeker, aspirantجویا
aspirantمعین نایب
صفت
demanding, aspirant, wishing, searching, appetent, emulousطالب
wistful, aspirant, desirous, ambitious, anxious, appetentارزومند
aspirantحروف حلقی
ترجمه آنلاین
مشتاق